>> قصه رو پخش کن! <<
ببری و قناری در یک آپارتمان کوچک با صاحبشون زندگی میکردند. اونها تمام روز رو با هم می گذروندند. ببری، صبح زود، قبل از اینکه کسی بیدار بشه کنار پنجره مینشست و به بیرون خیره میشد. خیلی دوست داشت یک روزی بتونه طرف دیگر رودخانهای که انتهای شهر معلوم بود، رو ببینه. آرزو میکرد میتونست پرواز کنه
تا اینکه یک روز یه اتفاق جالبی افتاد... .
by Michael Foreman
Dial Books for Young Readers, 1985
گویندگان: کورش شاه حسینی و عرفان اسماعیلی
پادکست قصه های پیژام © (2021)
حقوق مادی و معنوی اثر محفوظ است.
ارتباط با پیژام در تلگرام، بله یا ایتا: 09334911049